چگونه پولدار شویم

مطمئن هستیم بار اول نیست که با این سبک مطالب برخورد می‌کنید و مطمئن هستیم آخرین بار هم نخواهد بود، اما شک نداریم این مطلب را فراموش نخواهید کرد، چرا که در اینجا ما کلیشه‌ها و حرف‌های رویایی و داستانی را کنار زده‌ایم تا حقیقت بعضا تلخِ پولدار شدن را از میان آنها بیرون بکشیم. ما می‌خواهیم زمانی که شما این مقاله را کامل مطالعه کردید تصویر آینده و مسیر پولدار شدن خود را شفاف‌تر ببینید، نه اینکه با حرف‌های کلیشه‌ای و پوچ شما را ناامید کنیم و به زندگی عادی برگردانیم. نقطه عطف زندگی شما زمانی است که این مسیر را شفاف ببینید و باور کنید که واقعا راه‌حلی برای رسیدن به ثروت وجود دارد و حرکت خود را درست بعد از این مقاله شروع کنید. با ما همراه باشید تا مسیر پولدار شدن را در قالب ۱۶ کلید طلایی برای شما شفاف کنیم و ببینید که پاسخ سوال « چگونه پولدار شویم » چیست.

ژنتیک، شرایط محیط، خانواده و گذشته خود را برای چند دقیقه کنار بگذارید و با دقت ادامه‌ی مقاله را مطالعه کنید چون شما می‌خواهید بدانید چگونه پولدار شوید. حتی اگر موردی برای شما بدیهی به نظر رسید به خواندن ادامه دهید.

۱. اگر رویا و عشق خود را پیدا نکرده‌اید، یعنی هنوز به دنیا نیامده‌اید
حتما این مورد را از هر انسان واقعا موفق و هر انسان به ظاهر موفقی هم شنیده‌اید، اما واقعیت این است که موتور انگیزه‌ی انسان فقط با این موضوع روشن می‌شود و ادامه‌ی مسیر با هل دادن ماشین خیلی آسان نیست و بهتر است موتور را روشن کنید. یکی از اصولی که انسان را از مغز استخوان به حرکت و تلاش وا می‌دارد این است که از مسیری که می‌روید لذت ببرید.

وقتی عاشق کاری شدید دیگر کسی نمی‌تواند جلوی شما را بگیرد و به شما برسد.

خیلی بعید است که شما بتوانید در شغل یا کاری که دوست ندارید به درجات بالایی برسید. باور کنید اگر رویای خود را بیابید و بدانید که واقعا عاشق چه کاری هستید ناگهان شخص متفاوتی را در آینه خواهید دید، ناگهان ذهن شما حرف‌هایی می‌زند که فکر نمی‌کردید بلد باشید و دستان شما کارهایی انجام می‌دهد که تصور نمی‌کردید قابلیت انجام آنها را داشته باشید.

برای موفقیت باید تغییر کرد و عشق قدرتمند‌ترین موتور تغییر است.

پس اگر هنوز احساس می‌کنید عشق و رویای خود را پیدا نکرده‌اید، فرصت را از دست ندهید. شاید سال‌ها طول بکشد اما ارزشش را دارد که کاری انجام دهید که شب‌، هنگام خواب برای شروع فردا لحظه‌شماری کنید.

۲. کارمند بهتری باشید، فقط در بهترین شرکت‌ها کار کنید و خودتان را به خوبی اثبات کنید
بسیاری از ما که آرزوی پولدار شدن را داریم کارمند هستیم و برای شخص دیگری کار می‌کنیم. اگر احساس می‌کنید این کار به رسیدن شما به پول لطمه وارد می‌کند هزار بار اشتباه می‌کنید. محل کارتان هر قدر هم که آنجا وضع درآمدی خوبی نداشته باشید، مهم‌ترین عرصه برای اثبات توانایی‌ها و ایجاد فرصت‌ها برای شما است. کارمند بودن می‌تواند بزرگ‌ترین سکوی پرتاب شما به سمت موفقیت باشد، اما نه هر کارمندی بودن. نکته این است که باید هم جای درست کار کنید و هم بهترین خودتان باشید. در هر شرکتی خصوصا شرکت‌های بزرگ و موفق فرصت‌های بیشماری برای شما وجود دارد که تنها با نشان دادن خودتان به عنوان یک فرد معتمد، توانا و مسئولیت‌پذیر می‌توانید به آنها دست پیدا کنید.

نه دانشگاه و نه مطالعه از اینترنت، هیچکدام به اندازه‌ی کار کردن در یک شرکت موفق و تاثیرگذار بودن در آن نمی‌تواند شما را برای پرواز پرورش دهد.

پس همین الان به مسیر شغلی خود فکر کنید، اگر در جایی کار می‌کنید که سازمان خوبی نیست و همه‌ی افراد، تنبل و غیرمتخصص هستند، هر چه سریع‌تر به فکر شرکتی جدید، موفق و بهره‌ور باشید که آنجا بتوانید توانایی خود را نشان داده و همیشه به عنوان کارمند، بهترینِ خودتان باشید.

۳. همیشه در حال یادگیری باشید، قدم به قدم متخصص شوید و در رشته‌ی خود بهترین باشید نه نفر دوم، اگر لازم شد مربی خوبی پیدا کنیدطلا فقط به نفر اول می‌رسد
متخصص بودن در یک رشته‌ی خاص، به معنای درآمد بالا و بهترین بودن در همان رشته، به معنای پولدار شدن است. تخصص پیدا کردن یا بهترین شدن به این معنا نیست که ظرف یک هفته ناگهان در یک رشته متخصص شوید، این موضوع همانند تفکر کایزن ژاپنی‌ها باید قدم به قدم و به طور مداوم انجام شود.

رابطه تخصص با پول مانند المپیک با مدال است، نفر اول تخصص، طلا می‌گیرد و این مدال طلا به اندازه‌ی بی‌نهایت نقره و برنز ارزش دارد.

همیشه باید در حال یادگیری و رشد باشید، چون در غیر این صورت هم خود را به درستی نخواهید شناخت هم اینکه بسیاری از فرصت‌های موقت یادگیری را از دست خواهید داد که دوباره تکرار نخواهند شد. حتی تصورش را هم نمی‌توانید بکنید که چه تخصص‌های ساده و کم‌درآمدی می‌توانند تبدیل به یک مشاغلی بسیار پردرآمد شوند، تنها اگر در آن کار بهترین شوید. حال این کار می‌تواند نظافت خانه باشد یا حسابداری یا کارمند فروشگاه یا هر شغلی که به ظاهر نمی‌تواند شما را میلیاردر کند، غافل از اینکه اگر به قله‌های این مشاغل نزدیک شوید زندگی شما دگرگون می‌شود.

مورد آخر اینکه برای رسیدن به قله و تخصص پیدا‌کردن نیازمند یک مربی خوب هستید، شاید برای همه این راه‌حل درست نباشد، اما در اکثر مواقع داشتن یک مربی و یک الگوی در دسترس، می‌تواند چالش‌های بزرگی را برای شما آسان کند و باعث شود تصمیمات بسیار بهتری در زندگی بگیرید.

۴. برای پولدار شدن باید کالری مصرف کرد، باید به استقبال چالش‌های جدید رفت و کالری را در جهت درست استفاده کرد
پولدار شدن مثل وزن کم کردن است. بسیاری از ما در جستجوی خوراکی‌هایی هستیم که ما را لاغر کنند، از چای سبز لاغرکننده‌ی تقلبی گرفته تا هر چیزی که در تلگرام ببینیم. اما وزن کم کردن و پولدار شدن یک چیز مشترک دارند. آدم باید عرق بریزد تا آنها را به دست آورد.

نمی‌توانید وقتی دست‌تان توی جیب‌تان است از نردبان موفقیت بالا بروید.

– آرنولد شوارتزنگر

شاید بگویید این نکته‌ای کلیشه‌ای است، اما حرف ما تنها این نیست که بدون تلاش به جایی نمی‌رسید، حرف اصلی ما این است که هوشمندانه‌تر زندگی کنید و کالری مصرفی خود را در جهت موفقیت صرف کنید، چون همانند زمان که محدود است،‌ در طول روز هم شما کالری محدودی دارید. مثلا به جای اینکه شب‌ها وقت بگذارید و برای قدم زدن به پارک بروید، هر روز صبح تا محل کار پیاده‌روی کنید. این کار هم ذهن شما را صبح‌ها شاداب‌تر می‌کند، هم یافتن آدرس و جهت‌یابی ذهن شما را تقویت می‌کند و نکته‌ی دیگر اینکه دیدن آدم‌ها، چیزها و مسائل مختلف در طول مسیر، خلاقیت شما را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، شب هم لازم نیست دوباره نیم ساعت پیاده‌روی کنید و می‌توانید این زمان را به کار دیگری اختصاص دهید. کافی است به ۲۴ ساعت خود نگاهی بیندازید و ببینید که انرژی خود را صرف چه کارهایی می‌کنید و اگر انرژی خاصی در جهت موفقیت صرف نمی‌کنید، همین حالا تصمیم بگیرید و کالری‌های خود را در جهت موفقیت قرار دهید. شما با صبر کردن و خوردن و خوابیدن پولدار نخواهید شد، مگر آنکه شاهزاده‌ای عرب باشید یا پدرتان قبلا عرق ریخته باشد یا اینکه از راه خلاف بخواهید پول درآورید که دیگر نیازی به خواندن ادامه‌ی مقاله ندارید. برای پولدار شدن باید تصمیم بگیرید، باید روی کاغذ بنویسید و به دیوار بزنید، تصویر پس‌زمینه موبایل و کامپیوتر خود را هم باید در همین راستا عوض کنید.

اگر به شما چالش جدیدی از سوی مدیرتان پیشنهاد شد، نترسید چون این بهترین فرصت برای حرکت رو به جلو است حتی اگر شکست بخورید در نهایت سود خواهید کرد.

بیشتر ما زمانی که یک تغییر در روند کار یا یک پروژه جدید مطرح می‌شود، عقب می‌ایستیم و صبر می‌کنیم دیگران این چالش جدید را پیش ببرند و اگر موفق شدند شما هم از آن‌ها درس بگیرید. دقیقا این همان کاری است که باعث می‌شود در اکثر اوقات عقب بمانید و کم کم از دایره افراد رو به رشد و موفق بیرون بیایید. نه تنها از چالش جدید نترسید بلکه به مدیر خود هم بگویید که به دنبال چالش هستید و هر پروژه جدیدی که پیش آمد دوست دارید که خود را بیازمایید.

۵. زمان را هدر ندهید و از ابزارهایی مثل موبایل که بیشترین وقت را از شما می‌گیرند، در جهت بهتری استفاده کنید

یک دقیقه چه برای شما چه برای یک کارمند رستوران که با تمام وجود کار می‌کند و یاد می‌گیرد و چه برای کسی که در رشته‌ی مورد علاقه‌ی خود در دانشگاه تحصیل می‌کند، یکسان است. شما دقیقه‌های خود را در تلگرام و تفریحات دیگر صرف کردید، آن کارمند رستوران با سرمایه‌گذاری دقیقه‌هایش بعد از ۳ سال، رستوران کوچک خود را زد و آن دانشجو، دکترای رشته‌ی مورد علاقه‌اش را گرفت و پیشنهاد‌ها پشت سر هم به سویش سرازیر شد.

یک موبایل، هم می‌تواند نصف وقت آزاد شما را نابود کند و هم می‌تواند مربی شما برای یادگیری زبان یا یک تخصص باشد، تصمیم با خودتان است.

این دقایق به مانند سکه‌هایی هستند که می‌توانید در تفریحات سرمایه‌گذاری کنید یا در آینده. تصمیم با خود شما است. مثلا برای اینکه چک کنید واقعا این مورد را رعایت می‌کنید نگاهی به اپلیکیشن‌های موبایل خود بیندازید. آیا اکثر اپلیکیشن‌های شما بازی‌هایی مانند clash of clans یا بازی‌های بی‌مورد و بدون فایده هستند یا اپلیکیشن‌ّهای فوق‌العاده‌ای ماننده doulingo برای یادگیری زبان جدید یا اپلیکیشن‌هایی که به مدیریت زمان و بهره‌وری شما کمک می‌کنند؟ اگر واقعا جواب سوال «چگونه پولدار شویم» را می‌خواهید بدانید، باید جوانب مختلف زندگی خود را در همین راستا قرار دهید. تلفن هوشمند به دلیل اینکه بخش بزرگی از زندگی روزمره ما را اشغال کرده یکی از این جنبه‌های بزرگ است و هم می‌تواند بسیار برای موفقیت شما مفید باشد و هم می‌تواند یک اسباب بازی برای هدر رفتن زندگی شما.

۶. نسبت به اطراف‌تان تیزبین باشید، فرصت‌ها و نیاز‌ها را ببینید و «تفکر سیستمی» را در ذهن خود پرورش دهید

شاید بگویید تیزبینی و تفکر سیستمی چه ارتباطی با هم و چه ارتباطی با اینکه چگونه پولدار شویم دارند. اول اینکه بگوییم تعریف ساده‌ی تفکر سیستمی این است که بتوانیم لایه‌های زیرین یک اتفاق را ببینیم و بتوانیم روابط علّی و معلولی‌ای را تشخیص دهیم که این اتفاق را به وجود آورده‌اند و این سیستم روابط علّی و معلولی به ما کمک‌ می‌کند فرصت‌ها را بشناسیم و بتوانیم یک اتفاق را تکرار کنیم. این موضوع نیازمند تیزبینی و توجه بالا نیز هست، چون بسیاری از اتفاقات کوچک و بزرگ و مهم را نخواهیم دید و بدون داشتن اطلاعات کافی نمی‌شود یک سیستم درست و منطقی از علت‌ها و معلول‌ها را ساخت. سرتان درد گرفت؟ مثلا فرض کنید به یک روستا سفر کرده‌اید و پیرمردی را دیده‌اید که نوعی خاص از کفش را می‌دوزد.

تیزبینی نمی‌گذارد اطلاعات را از دست دهید اما تفکر سیستمی به شما امکان تحلیل اطلاعات و ترسیم فرصت را می‌دهد، یک عقاب فقط با چشم شکار نمی‌کند، بلکه با تفکر سیستمی می‌فهمد در چه زمانی باید حمله کند.

اگر تیزبین باشید و تفکر سیستمی داشته باشید تنها به این اکتفا نمی‌کنید که به پیرمرد «خسته نباشید» بگویید. بلکه به شرایط مُد در شهر خود توجه می‌کنید، به اینکه قیمت تمام‌شده‌ی این محصول چقدر است،‌ آیا نیازی در بازار برای این محصول هست؟ آیا امکان افزایش تولید این محصول هست؟ آیا امکان ایجاد تنوع در این محصول یا افزایش کیفیت هست یا خیر؟ رقبای این محصول چه کسانی هستند و چطور می‌توانید محصولی رقابتی را به شهر خود ببرید و فروش خوبی داشته باشید؟ و هزار سوال دیگر که سیستم ذهنی شما را تشکیل می‌دهند. از این دست فرصت‌های خام و به ظاهر بی‌ارزش هزاران بار در زندگی شما اتفاق خواهد افتاد که کسی قبل از شما به آنها توجه نکرده است. بزرگ‌ترین اشتباه در این زمینه این است که به خود بگویید‌ «چون کسی این کار را نکرده یا چون کسی این ایده را ندیده، پس حتما درست نیست.» خیر، هزاران فرصت نهفته در همین اطراف‌تان وجود دارد که منتظر تیزبینی و تفکر سیستمی شما هستند.

مورد بعدی این است که نیازهای بازار را ببینید. وقتی می‌بینید که مثلا برای یک تخصص در حیطه کاری شما صدها آگهی استخدام وجود دارد یا اینکه می‌بینید در دنیای غرب یک تخصص به شدت در حال رشد است باید کم کم متوجه آن شوید که اگر شما زودتر اقدام نکنید یک فرصت بزرگ را از دست خواهید داد.

۷. پولدار به نظر برسید و به مکان‌هایی بروید که پولدارها می‌روند

شاید بگویید من اهل تظاهر نیستم و دوست دارم به خاطر چیزی که هستم مرا بخواهند، اما شما به خاطر سوال «چگونه پولدار شویم» اینجا هستید و کمی باید واقعیت‌های تلخ را ببینید. پس همین الان تفکرات قدیمی خودتان را تایپ کنید،‌ پرینت کنید و در یک محل امن با کبریت بی‌خطر آتش بزنید و خیلی خوب لحظه به لحظه آتش گرفتن این تفکر را تماشا کنید. نه تنها در کار، بلکه در زندگی نیز ظاهر اهمیت دارد. اگر حتی برای همسر خود با ظاهری کثیف و ژولیده حاضر شده‌اید، بدانید همسر شما هم از این موضوع شاکی است و روز به روز از چشم او می‌افتید چه برسد به کسی که برای بار اول در یک جلسه‌ی کاری یا مصاحبه‌ی شغلی شما را دیده است و ذهنش در ۵ ثانیه‌ی اول تا ته خط را قضاوت خواهد کرد.

بعضی اوقات فرصت‌هایی که در یک ساعت گپ زدن در یک باشگاه بدنسازی لوکس پیش می‌آید از کل فرصت‌هایی که تا به حال دیده‌اید مهم‌تر و بزرگ‌تر هستند.

اگر آزادکار (فریلنسر) هستید یا برای شغل جدیدی درخواست داده‌اید، تاثیر یک ظاهر شیک و گرانقیمت به طور کاملا مستقیم در قیمت شما تاثیر دارد. همین الان به فکر خریدن لباس‌های شیک باشید،‌ به آراستگی خود حتی زمانی که جلسه‌ی کاری ندارید فکر کنید چون شانس پولدار شدن شما با ظاهر بد تقریبا نزدیک به صفر خواهد بود. هر از چند گاهی ولخرجی کنید و یک سفر حتی دو روزه به یک جای لوکس بروید. بسیاری از فرصت‌های بزرگ برای ثروتمند شدن در مکانی اتفاق می‌افتند که تعداد ثروتمندان در متر مربع بیشتر است، مثلا شما شانس بیشتری برای یافتن دوستان جدید و فرصت‌های جدید در یک هتل ۵ ستاره‌ی لوکس یا یک باشگاه بدنسازی لوکس دارید تا در مسافرخانه‌ای ۳۰ کیلومتر دورتر از شهر یا یک باشگاه ارزان‌قیمت ته کوچه‌ی بیست و دوم! حتی نمی‌توانید تصورش را بکنید که چه پتانسیل‌هایی خصوصا در ایران در این مکان‌ها نهفته است و شما هنوز سر جای خود نشسته‌اید و فکر می‌کنید برای هر کاری پارتی لازم است.

۸. مهارت‌های ارتباطی، قدرت مذاکره و افزایش کاریزما را جزو درس‌ها و تمرینات روزانه قرار دهید

ما می‌دانیم که شما مار هفت‌خط هستید و گنجشک را رنگ می‌کنید جای دکل حفاری می‌فروشید، اما متاسفانه باید به شما بگوییم به احتمال خیلی زیاد از اصول مذاکره مطلع نیستید. بی‌ادبی ما را عفو بفرمایید، اما قدرت مذاکره چیزی نیست که شما به انتهای آن برسید و خط پایان را در حالی که اشک شوق دارید رد کنید، این موضوع نیاز به کار کردن بسیار زیاد روی زبان بدن،‌ اصول جدید مذاکره، فن بیان و بسیاری مهارت‌های دیگر دارد که همگی نیازمند تمرین و مطالعه هستند. خدا را شکر کاریزما در ایران آنقدر زیاد است که شما باید پدیده‌ای جدیدی در خود خلق کنید تا بتوانید روی دیگران تاثیر بگذارید.

نوشتن، مذاکره، زبان بدن، فن بیان و… همه مهم هستند و بدون آنها باید صدبرابر بیشتر تلاش کنید.

کاریزمای واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که همانند قدرت مذاکره، تمام اصول آن را بدانید. تاثیرگذاری و فن بیان خوب، فرصت‌هایی را برای شما نمایان خواهد کرد که حتی تصور آن را نمی‌کنید و شک نکنید که بدون این مهارت‌ها هیچ‌کس ارزش واقعی شما را نخواهد شناخت. مهارت‌های ارتباطی به اینجا ختم نمی‌شوند، از تاثیرگذاری روی دیگران گرفته تا شناخت زبان بدن تا هزار و یک بُعد دیگر که همگی برای موفقیت الزامی هستند و باید هر روز در موردشان مطالعه و تمرین داشته باشید. مورد آخر و بسیار مهم، برخورد اول است. باید در برخورد اول جذاب به نظر برسید تا شانسی برای رسیدن به فرصت‌های جدید داشته باشید.

۹.مدیریت هزینه‌ها، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در هر جا که ممکن است

برای ثروتمند شدن باید سرمایه‌گذاری کنید و مسلما برای این کار باید پول داشته باشید! شاید بگویید ما با این درآمد‌های کم،‌ پول‌مان کجا بود؟ اینجا است که می‌گوییم خیر، شما اگر اینترنت دارید و وقت دارید که این مقاله را بخوانید، احتمالا در حدی پول دارید که بتوانید پس‌انداز کنید. اینکه شما قدرت کاهش هزینه‌ها یا مدیریت هزینه‌های خود را ندارید و نمی‌خواهید کوچک‌ترین سختی‌ای بکشید بحث دیگری‌ است چون پولدار شدن بدون سختی مثل لاغری بدون کم کردن غذا است. اگر مدیریت هزینه برای‌تان سخت است خود را در عمل انجام شده قرار دهید،: وام بگیرید، تکه زمینی بخرید و قسط آن را بدهید. این یک راه حل فوق‌العاده برای افرادی است که این کار برای‌شان سخت است. اگر همسرتان زیاد از حد خرج می‌کند خیلی روشن و شفاف برنامه‌ی چند ساله‌ای درست کنید و بگویید با از دست دادن چه چیز‌هایی در آینده، چه چیزی به دست خواهید آورد. مطمئن باشید که پس‌انداز کردن غیرممکن نیست (منتظر چه هستید؟ ماشین حساب را از کمد در بیاورید و شروع کنید).

داشتن پس‌انداز فقط برای مقابله با مشکلات پیش‌بینی نشده نیست بلکه به شما کمک می‌کند با حسرت از کنار فرصت‌های نایاب نگذرید و همیشه مقداری پول برای ریسک داشته باشید.

نکته‌ی بعدی این است که از سرمایه‌گذاری نترسید، چه سرمایه‌گذارهای مطمئن و چه سرمایه‌گذاری‌هایی که ریسک دارند. کافی است با یک متخصص بازار سهام مشورت کنید یا پول خود را به مراکزی مانند صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک بسپارید که به طور تخصصی این کار را انجام می‌دهند. در هر صورت فکر نکنید که بدون صرف وقت و هزینه، پول شما خود به خود در حساب شما زیاد می‌شود. پس دیگر این بهانه را نیاورید که پول ندارید. مثلا شما می‌توانید به وبسایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران مراجعه کنید و در منوی «صندوق‌ها» به بخش «سهام» یا «درآمد ثابت» بروید و ببینید که در بخش سهام تا بیش از ۵۰ درصد و در بخش درآمد ثابت تا بیش از ۲۰ درصد سود به مشتریان پرداخت شده است. برای این کار کافی است موارد را بر اساس میزان سود پرداخت شده مرتب کنید.

۱۰. تخصص‌های کمیاب را یاد‌ بگیرید نه تخصص‌های رایج، قیمت خود را بدانید و خود را ارزان نفروشید
یکی از کلاسیک‌ترین و راحت‌ترین روش‌های ثروتمند شدن خاص بودن و نادر بودن است. همانگونه که الماس و برخی از عناصر به طور شگفت‌انگیزی و بدون هیچ دلیل فیزیکی، گرانقیمت هستند شما نیز می‌توانید با نادر بودن شانس پولدار شدن خود را بالا ببرید. فرض کنید می‌خواهید یک زبان جدید یاد بگیرید. کافی است یک تحقیق بکنید و ببینید که مثلا ۸۰ درصد افراد دو زبانه‌، انگلیسی و بقیه بیشتر فرانسوی، آلمانی و اسپانیولی را به عنوان زبان دوم انتخاب کرده‌اند. از سوی دیگر ارتباط کشور ما با کشور چین در این سال‌ها و نقش همواره رو به افزایش این کشور در اقتصاد جهانی، یک موضوع غیرقابل انکار است. حال به نظر شما چطور می‌توانید نادر باشید؟ زبان چینی را حتی به صورت دست و پا شکسته یاد بگیرید و ببینید که دستمزد شما چند برابر یک فردی خواهد بو که زبان انگلیسی را مثل بلبل حرف می‌زند.

اولین روش قیمت‌گذاری در زندگی بشر این بوده که هر چیزی چقدر کمیاب است. پس اگر درآمد بیشتر می‌خواهید تخصص‌های کمیاب را یاد بگیرید

این موضوع در مورد هزاران فرصت دیگر هم صدق می‌کند، از تخصص‌های دنیای کامپیوتر گرفته تا هنر تا صنعت و هر جای دیگر. البته قیمت‌گذاری بر اساس کمیاب بودن متخصصین، در سایر کشورهای جهان به این راحتی نیست چون عموما تخصص نادر، تقاضای کمی هم دارد یا اینکه آنقدر کسب تخصص در آن رشته سخت است که متخصصین آن نادر شده‌اند،‌ اما در ایران عزیز ما اینگونه نیست. تخصص‌هایی آسان و در عین حال پرتقاضا وجود دارند که افراد کمی در آنها تخصص دارند و فرصت درآمد‌های خارق‌العاده‌ای را ایجاد کرده‌اند که بعضا افراد تیزبین آنها را شکار کرده‌اند. مثلا راهنمای توری که زبان چینی یا زبانی غیرانگلیسی بلد است، درآمدی نزدیک به دو تا سه برابر راهنمای توری دارد که زبان انگلیسی بلد است. نکته‌ی آخر هم اینکه بدانید که چقدر نادر هستید و اگر واقعا در کاری تخصص دارید که تقاضای آن خیلی بیشتر از تعداد متخصصین آن حوزه است، قیمت خود را بالا ببرید، چون کارفرما هیچگاه ارزش‌گذاری دقیقی روی شما انجام نمی‌دهد و بیشتر به تامین منافع خودش از طریق به خدمت گرفتن تخصص‌تان فکر می‌کند. مورد آخر این نکته هم اینکه تخصص کمیاب لزوما کارهایی نیست که هیچ کس تقاضای آن را ندارد و هیچ کس آن را نمی‌شناسد، این کمیاب بودن می‌تواند در عمق یک تخصص باشد یا می‌تونه یه شاخه خاص از یک تخصص رایج باشد که تقاضا برای آن وجود دارد اما نیروی متخصص کافی برای آن وجود ندارد.

۱۱. دوستان درستی انتخاب کنید، شبکه‌ی دوستان خود را مدیریت کنید چون تمام کار‌ها را نمی‌توانید به تنهایی انجام دهید

بخواهید یا نخواهید اکثر فرصت‌هایی که در زندگی ثروتمندان پیش‌ آمده است به واسطه دوستان آنها بوده است. چه به دنبال فرصت‌های شغلی خوب باشید چه به دنبال فرصت‌های کارآفرینی یا هر فرصت دیگری که فکرش را کنید، اگر شبکه‌ی دوستانِ بزرگ‌تر و باکیفیت‌تری داشته باشید، قطعا تعداد فرصت‌هایی که برای شما پیش خواهد آمد بیشتر خواهد بود. دوستان شما می‌توانند افرادی متخصص در زمینه‌های مختلف باشند که به شما در تحقق هدف‌تان به عنوان کارآفرین کمک می‌کنند، از جمله دوستانی که در سازمان‌های بزرگ کار می‌کنند و اگر ارتباط خود با آنها را به خوبی مدیریت کرده باشید و در حافظه‌ی آنها حضور فعال‌تری داشته باشید، در صورتی که فرصتی پیش روی آنها قرار گیرد به طور قطع شما را به عنوان یکی از گزینه‌ها مطرح خواهند کرد، چه شما کارمند باشید، چه فریلنسر و چه کارآفرین.

دوران پیدا کردن طلا در کوه و دشت تمام شده است، در دوران کنونی فرصت‌های ثروت را باید نزد دیگران یافت.

این موضوع تنها به فرصت‌ها ختم نمی‌شود، دوستان خوب در شکل‌گیری شخصیت شما، فرهنگ اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی، تخصص‌ها، ایده‌ها و بسیاری عناصر مهم برای پولدار شدن، تاثیر مستقیم دارند. آنها همانند منبع بی‌نهایتی از دانش و فرصت هستند که تنها با توجه شما و مدیریت شما ارزشمند می‌شوند و اگر دوستان اشتباهی انتخاب کنید و از مفهوم دوستی تنها به دنبال هدف تفریح و وقت‌گذرانی باشید قاعدتا سود ملموسی هم از این دوستی‌ها نخواهید داشت. لزوما خودِ دوستان شما نباید پولدار یا متخصصی خارق‌العاده باشند تا برای شما سود داشته باشند، بلکه یک دوست خوب که به شما انگیزه دهد و در سختی‌ها کنار شما باشد هم می‌تواند شما را در رسیدن به اهداف‌تان کمک کند.

برای رشد کردن باید با افرادی بهتر از خودتان دوست باشید

راه‌ حل هم خیلی ساده است، هزار و یک ابزار مفید برای تسهیل این کار وجود دارد. مطمئنا شما یک تلفن هوشمند دارید و از اینترنت و کامپیوتر هم استفاده می‌کنید، پس باید تمام افرادی که یک درصد ممکن است در آینده با آنها کاری داشته باشید را در بخش دفترچه‌ی تلفن ذخیره کنید و توضیحات کاملی از فرد مورد نظر بنویسید. در شبکه‌های اجتماعی در یک بازه‌ی زمانی مشخص و نه به صورت اعتیاد اینترنتی، با افرادی که برای شما مفید خواهند بود ارتباط داشته باشید و حضور اجتماعی خود را کمرنگ نکنید. در شبکه‌هایی مانند لینکدین که سرشار از فرصت‌های جذاب و بعضا غیرمنتظره هستند، شبکه‌ی خود را گسترش دهید و پروفایل مناسبی برای خود درست کنید. و از همه مهم‌تر حتی در صورت قطع ارتباط با افراد باارزش، هیچ‌گاه پل‌های پشت سر را خراب نکنید و همیشه راهی برای ارتباط دوباره با این افراد باقی بگذارید.

۱۲. عادت‌های روزانه و سبک زندگی افراد موفق را بیاموزید و سلامت جسم خود را جدی بگیرید

عادت‌های روزانه و سبک زندگی افراد موفق خیلی هم دور از توانایی‌های ما نیست، اتفاقا این عادت‌ها خیلی ساده هستند و اجرای آنها به هیچ عنوان سخت نیست. از ورزش و تغذیه گرفته تا رفتار‌های روزانه‌ی ساده که زندگی این افراد موفق را شکل داده و هر کدام دلیلی دارد، همگی می‌تواند شما را برای رسیدن به ثروت آماده کند. مثلا شاید بگویید من که مشکل قلبی یا اضافه وزن آنچنانی ندارم که بخواهم هر روز ۲۰ تا ۳۰ دقیقه ورزش کنم، اشتباه نکنید، ورزش فقط برای سلامت قلب و بدن یا کاهش وزن نیست،‌ یکی از کاربردهای ورزش بهبود عملکرد مغز است، هر چند ما در گروه چطور خیلی ورزشکار نیستیم اما قلبا دوست داریم که ورزش کنیم. تاثیر مستقیم بر روی عملکرد در مورد خیلی از عادات ساده‌ی روزانه هم صدق می‌کند، عادت‌هایی که با وجود انرژی و زمان کمی که از ما می‌گیرند، اثرات بسیار بزرگی دارند.

حتی یک خودروی مازِراتی هم با یک روغن موتور اشتباه خراب می‌شود چه برسد به بدن ما.

این عادت‌های به ظاهر کوچکِ افراد موفق، می‌تواند انقلابی در نظم و بهره‌وری شما ایجاد کند. مثلا اینکه دقایق اول کار را به یادداشت کارها و اهداف روزتان اختصاص دهید و لیست شفافی تهیه کنید یا اینکه در چه ساعاتی از روز به انجام کار و در چه ساعاتی به جلسه و گفتگو بپردازید و بسیاری عادات دیگر که در عین سادگی اثراتی بزرگ و همیشگی بر روند موفقیت شما خواهند گذاشت.

۱۳. به شکست خوردن عادت کنید و دلایل را در خودتان جستجو کنید نه در اطراف‌تان

همیشه در مسیر‌، دست‌انداز و بن‌بست وجود دارد و اگر کسی داستان موفقیتی برای شما تعریف کرد که در آن از شکست خبری نبود، باور نکنید. حتی اگر به شما گفتند فقط بار اول شکست خوردیم و بعد پیروز شدیم هم باور نکنید. شکست برای افراد موفق و ثروتمند مثل صبحانه و ناهار بوده است! تفاوت بین کسی که شکست می‌خورد و در نهایت به موفقیت و پول نمی‌رسد با کسی که شکست را به عنصر تشکیل‌دهنده‌‌ی موفقیت تبدیل می‌کند در این است:

– افراد موفق و پولدار واقعی خسته نمی‌شوند، بازنمی‌ایستند و تسلیم نمی‌شوند حتی اگر پولدار شوند باز دوست‌دارند ریسک کنند.

– افراد موفق و پولدار واقعی دلیل شکست را به خود نسبت می‌دهند و همیشه به فکر بهبود قدم بعدی خودشان هستند نه بهانه آوردن و نسبت دادن اتفاقات به دلایل خیالی

– از شکست بعدی نمی‌ترسند و در عین حال انرژی مثبت تمام وجودشان را برای رسیدن به پیروزی گرفته است.

یادگیری از شکست، حتی از ۴ سال دانشگاه هم عمیق‌تر است، ولی اگر دلایل شکست را در خودمان نببینیم و نشناسیم، به جای یادگیری، ترس نصیب ما می‌شود.

اما منظور از اینکه دلایل را در خود جستجو کنید چیست؟ پاسخ این سوال دقیقا همان چیزی است که جمله‌ی کلیشه‌ای «شکست مقدمه‌ی پیروزی است» را تبدیل به یک ابزار برای موفقیت می‌کند.

در زمان شکست نسبت دادن دلایل به محیط و تصور اینکه ما اشتباهی نکردیم، لذت بخش و اعتیاد آور است،‌ افراد معتاد به این موضوع معمولا هیچ قله‌ای را فتح نخواهند کرد.

نسبت دادن دلایل به بیرونی، مثل یک اعتیاد است که تمام انگیزه و انرژی شما را برای زندگی و تلاش ذره ذره می‌خورد و شما را به یک انسان بسیار تنبل تبدیل می‌کند که کوچک‌ترین کاری نمی‌تواند انجام دهد، حتما شما هم آن پیره‌مردهای بازنشسته را دیده‌اید که از حقوق بازنشستگی خود راضی نیستند و همه چیز را به دولت و انگلیس‌ها نسبت می‌دهند، اگر می‌خواهید تبدیل به آن پیره‌مرد نشوید بهانه‌های مسخره و خیالی را رها کنید و به بهبود خودتان بپردازید. بله، کسانی که در زمان شکست به دنبال اصلاح خودشان هستند همان افرادی هستند که به سمت موفقیت و ثروت می‌دوند و ما که در زمان شکست از آسمان و زمین گلایه می‌کنیم همان فرد معتاد یا پیره‌مرد بازنشسته‌ای هستیم که هر لحظه به دنبال بهانه‌ای جدید هستیم و همیشه یاس و ناامیدی وجود ما را فرا گرفته است.

۱۴. شناخت خطاها و سوگیری‌های ذهنی رمز تبدیل شکست به پیروزی است

به شکست عادت کردن یک طرف، مثل مگس خوردن به شیشه هم یک طرف. می‌دانستید که شما روزانه بیش از ۳۰ هزار تصمیم و قضاوت ذهنی دارید؟ حال تصور کنید که اکثر این تصمیمات بدون منطق و بر اساس میانبرهای ذهنی و بخش ناخودآگاه ذهن ایجاد می‌شوند که به طور ساختاری خطای زیادی دارد. اگر نتوانیم اطراف خود را شفاف ببینیم مثل مگس از حضور شیشه بی‌خبریم و فقط بیهوده تلاش می‌کنیم که دوباره شکست بخوریم. سوگیری‌های ذهنی و شناختی (Cognitive Biases) شوخی نیستند، باید با تمام آنها آشنا شوید تا ناگهان با بخش تاریک و پر از خطای ذهن ناخودآگاه‌تان آشنا شوید و ببینید که چقدر در زندگی می‌توانستید از تصمیمات اشتباه جلوگیری کنید، فقط اگر زودتر با این خطاها آشنا شده بودید.

تفکر سیستمی و تیزبینی‌ای که در بخش قبل ذکر شد، برای اینکه تصوری را شفاف ببینیم کافی نیست، یک عینک قوی از جنس دانش و خودآگاهی لازم است که خطاهای ذهنی را کنار بزند و تصویر تار را شفاف کند. برای شناخت این خطاها و مقابله با آنها می‌توانید به مقاله‌ی راه‌های مقابله با خطاهای ذهنی مراجعه کنید. شاید ترسناک به نظر برسد، اما بیش از ۳۰ نوع مختلف سوگیری و خطای ذهنی وجود دارد که همگی به نوعی میانبری برای مغز هستند تا زودتر به نتیجه برسد، اما در عین حال می‌توانند واقعیت را در خود مخفی کنند. مثال‌های زیادی می‌شود زد که یک سوگیری ساده‌ی ذهنی باعث می‌شود اشتباهات بزرگی انجام دهید. تصور کنید شما در هر سه سال گذشته در یک قرعه‌کشی بانکی برنده نشده‌اید و باز هم امسال پول خود را در بانک می‌گذارید تا در قرعه‌کشی شرکت کنید و ایمان دارید که امسال دیگر نوبت شما است و حتما برنده خواهید شد. اینجا در واقع سوگیری ذهنیِ «اشتباه قمار‌باز» گریبان شما را گرفته است. این خطا می‌گوید هیچ ارتباطی بین شکست‌های قبلی شما و شانس پیروزی شما در این قرعه‌کشی وجود ندارد و شما ممکن است تا ابد شکست بخورید. البته خطای دیگری نیز در این تصمیم نهفته است و آن خطای «هزینه‌ی نابرگشتنی» (sunk cost) است که شما را وادار به ادامه‌ی اشتباه می‌کند. در این خطا شما احساس می‌کنید که با ۳ سال خواباندن پول‌تان در بانک هزینه‌ی زیادی پرداخته‌اید و اگر در یک قرعه‌کشی برنده نشوید تمام این هزینه به باد می‌رود، پس باید همچنان به این اشتباه ادامه دهید. اما غافل از اینکه این یک خطای ذهنی است و هر زمان جلوی ضرر را بگیرید به نفع شما است.

لحظه‌ای که خطاهای ذهنی را شناختید همانند این است که برای چشم ضعیف‌تان یک عینک خریده‌اید، مطمئنا از دیدن دنیای شفاف متعجب خواهید شد.

یکی از خطرناک‌ترین و رایج‌ترین خطاهای ذهنی، خطای سوگیری تأییدی (Confirmation Bias) است که در ایران نیز به شدت مشکل ایجاد کرده است. این خطا حالتی است که شما تنها به دنبال تأیید نظر خود هستید و فقط اطلاعات همسو و تأیید‌کننده‌ی نظر خود را می‌بینید. به طور مثال فکر می‌کنید یک سهام، آینده‌ی روشنی دارد و حتما سرمایه‌گذاری خوبی است، پس در اینترنت تنها به دنبال جنبه‌های مثبت شرکت مربوطه هستید و لینک‌های منفی و خبرهای بد را حتی باز نمی‌کنید. نمونه‌ی دیگر آن زمانی است که مثلا یک گوشی می‌خواهید بخرید و مطمئن هستید که تصمیم درستی است،‌ چند روز مانده به خرید وقتی به دنبال اطلاعات هستید، فقط و فقط نکات برجسته و مثبت محصول را می‌بینید و حتی برای کسب اطلاع فقط به سایت رسمی آن محصول می‌روید نه سایر وبسایت‌ها و انجمن‌های اینترنتی.

۱۵. نه گفتن را یک بار برای همیشه یاد بگیرید و برای دیگران زندگی نکنید، اما نظرات را بشنوید!

خیلی از بزرگان و افراد موفق دنیا مستقیم یا غیرمستقیم این موضوع را بیان کرده‌اند. نوابغ و کارآفرینان زیادی به این نکته تاکید بسیار داشته‌اند :

«در صورتی که به ۱۰۰۰ درخواست و ایده نه نگویید، از مسیر اصلی خارج می‌شوید و فقط بار کار زیاد کمر شما را خواهد شکست. ما همیشه به بازارهایی که می‌توانیم وارد شویم فکر می‌کنیم، اما فقط نه گفتن به آنها این قدرت را به ما داد تا روی مسائلی تمرکز کنیم که واقعا اهمیت دارند.»

استیو جابز

همچنین افرادی که میلیارد‌ها دلار را در کسب‌وکارهای خودساخته خود بدست آورده‌اند هم این نکته را تایید می‌کنند:

«تفاوت بین افراد موفق و افراد واقعا موفق این است که افراد واقعا موفق تقریبا به همه چیز نه می‌گویند.»

وارن بافت

شاید بگویید اینها همه شعار هستند که البته یکی از شعارهای فرهنگ سازمانی ما در چطور است،‌ اما به راستی این یکی از معدود مواردی است که واقعا رمز موفقیت است و افراد موفق صد در صد در مورد آن صادق بوده‌اند. نکته‌ی بعدی که در ادامه‌ی نه گفتن است این است که برای خودتان زندگی کنید. نه تنها نه گفتن را باید به خواسته‌ها و ایده‌ها و وسوسه‌های به ظاهر مثبت بگویید، بلکه باید به پیشنهادات، انتقادات و بعضا راهنمایی‌ها هم نه بگویید. هیچ‌کس به اندازه‌ی شما نمی‌داند که شما چه می‌خواهید و چه چیزی را دوست دارید. از انتخاب رشته گرفته که پدر و مادرمان با چند استدلال ما را از مسیر عشق‌مان به مسیر منطق و حسابگری منحرف کردند گرفته تا پیشنهاداتی که دوستان و آشنایان در مورد کار شما می‌دهند و هر کس احساس می‌کند که در زمینه‌‌ی کاری شما صاحب نظر است، همگی ممکن است بزرگ‌ترین ضربه به مسیر موفقیت شما باشند. مسیرهایی هستند که اگر به حرف دل‌تان گوش کرده بودید یک کیلومتر بیشتر نبودند، اما حالا سال‌ها زندگی خود را صرف حرف دیگران کرده‌اید و دیگر زمانی ندارید به عشق و علاقه‌ و استعدادتان برسید. استیو جابز در این رابطه سخن جالبی دارد: «زمان شما محدود است، بنابراین آن را برای زندگی کردن طبق خواسته‌ی دیگران هدر ندهید.» این به آن معنا نیست که نباید به محیط گوش کنید، برعکس باید بیشتر گوش کنید اما عکس‌العمل شما به محیط نباید به گونه‌ای باشد که مسیر اصلی و عشق خود را رها کنید و بعد از مدتی حتی یادتان نباشد که با چه هدفی مسیر را شروع کرده‌اید.

اما یک جنبه‌ی تاریک در این نکته وجود دارد و آن این است که باید نظرات را بشنوید و هضم کنید. نه گفتن و برای خود زندگی کردن به معنای آن نیست که نظرات و ایده‌ها را نشنوید. تا جایی که ‌می‌توانید نظرات افراد را بشنوید و بعدا به آنها خوب فکر کنید و عصاره‌ی آنها را یادداشت و تحلیل کنید تا همیشه تصمیمات را با چشمی باز بگیرید.

۱۶. در زمان درست دیگر کارمند بودن را کنار بگذارید، کسب‌وکار خود را بسازید و کارآفرین شوید

اگر واقعا قله‌های بلندی را نشانه رفته‌اید و می‌خواهید چیزی بیش از یک درآمد بالا داشته باشید و سرمایه‌ی بزرگی را برای آینده‌ی خود رقم بزنید، یکی از راه‌های رایج برای رسیدن به این هدف آن است که کسب‌و‌کار خود را به راه بیندازید. شاید گفتن این که کارآفرین و صاحب کسب‌وکار شوید در نگاه اول نکته‌ای بدون عمق و غیر کاربردی به نظر برسد اما باید بدانید که ۱۵ مورد قبل دقیقا قدم‌هایی هستند که یک کارآفرین خوب در زندگی خود طی کرده است. شما با استفاده از نکات قبلی در واقع خود را برای کارآفرین شدن مهندسی می‌کنید و از خود فردی خواهید ساخت که شانسی صد‌ها برابر بیشتر نسبت به یک فرد عادی در این مسیر خواهد داشت. مهم نیست موفق هستید یا خیر، داشتن ۱۵ مورد بالا بدون شک به شما کمک خواهد کرد سریع‌تر به جلو بروید و قله‌های بلندتری را فتح کنید.

کارآفرینی مانند یک کوه است، مسیری بسیار سخت، اما با قله‌های بلند و لذت صعود.

بهترین روش این است که بعد از کسب دانش در حوزه‌ی کاری مورد نظر در هر سنی که هستید، چند سالی در سازمان‌های موفق آن حوزه کار کنید و تا می‌توانید تجربه و شبکه‌ی خود را گسترش دهید و پس از آن، زمان درستی را برای خروج و اقدام به ایجاد کسب‌وکار خود انتخاب کنید. این کسب‌و‌کار می‌تواند فردی باشد، به عبارتی فریلنس کار کنید یا می توانید چند نفر از شبکه‌ی دوستان خود را قانع کنید و با هم کاری را شروع کنید. اگر هم سرمایه‌ای اندوخته باشید می‌توانید چند ماه یا حتی یک سال سرمایه‌گذاری و هزینه کردن را تحمل کنید تا کم کم چرخ کسب‌وکار شما بچرخد و بتوانید هزینه‌های خود را تامین کنید و پس از چند سال خواهید دید که شما کناری نشسته‌اید و دیگران این چرخ را برای شما می‌چرخانند و شما بیشتر وقت خود را یا در تعطیلات یا در هدایت یک سازمان بزرگ صرف می‌کنید و به عبارتی پولدار شده‌اید.

منبع سایت چطور.

به بالای صفحه بردن